سفر به اهواز
سلام دختر عزیزم
14 آبان همراه مامانی رفتیم اهواز. خیلی خوش گذشت و اتفاقات زیادی افتاد.
حرف زدی
برای اولین بار وایسادی و
و
و
دندونای بالات در اومد.
حالا کم کم مینویسم.
مامانی تنبلی میکنه.
مامانی همش نگران بود ک نکنه تو هواپیما گریه کنی ولی تو خیلی خیلی خوب بودی. موقعی ک هواپیما میخواست بلند شه خوابیدی و موقع نشستن بیدار شدی و شروع کردی بازی کردن. و مسافرای دیگه رو نگاه میکردی. بعدشم خاله ارمیتا اومد دنبالمون و رفتیم پیش مادر بزرگ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی